چو بستی در
به روی من، به کوی صبر رو کردم
چو
درمانم نبخشيدی، به درد خويش خو کردم
چرا
رو در تو آرم من که خود را گم کنم درتو
به خود باز
آمدم نقش تو در خود جستجو کردم
خيالت ساده
دل تر بود و با ما از تو يک رو تر
من
اين ها هردو با آيينه ی دل روبرو کردم
فشردم با
همه مستی به دل سنگ صبوری را
ز حال گريه
ی پنهان حکايت با سبو کردم
فرود آی ای
عزيز دل که من از نقش غير تو
سرای
ديده با اشک ندامت شستشو کردم
صفايی بود
ديشب با خيالت خلوت ما را
ولی
من باز پنهانی ترا هم ، آرزو کردم
ملول از
ناله ی بلبل مباش ای باغبان رفتم
حلالم کن
اگر وقتی گلی درغنچه بو کردم
تو با
اغيار پيش چشم من می در سبو کردی
من
از بيم شماتت گريه پنهان در گلو کردم
حراج
عشق و تاراج جوانی، وحشت پيری
در اين
هنگامه من کاری که کردم ياد او کردم
از اين پس
"شهريارا" ما و از مردم رميدن ها
که من
پيوند خاطر با غزالی مشک مو کردم
چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد
طبیعت زیبا را با آین نقاشیها تجسم کنید
هدیه به تویی که خیلی دوستت دارم
گروهای خونی چه خصوصیاتهاِیی دارند
128483 بازدید
17 بازدید امروز
20 بازدید دیروز
222 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian